سهیلاسهیلا، تا این لحظه: 15 سال و 1 ماه و 30 روز سن داره

خاطرات شیرین کودکی من...

اینم یه عکس تو باغمون...

1390/12/11 17:47
نویسنده : سهیلا سعیدی
1,484 بازدید
اشتراک گذاری

سهیلا در حال خوردن گیلاس در باغ          

این عکسمو خواهر جونم ازم گرفته که تو باغمون بودم برا تابستان امساله، جاتون خالی تا میتونستم گیلاس خوردم از خود راضی، اما با این برفی که امسال اومد فک نکنم دیگه باغمون میوه ای بده... حالا من چیکا کنمناراحت...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

ilijoon
9 اسفند 90 1:10
واي چه دختر نازي داريد بهم سر بزن دوستت دارم


ممنونم
ریحانه جون
10 اسفند 90 0:17
ممنون که به ما سر زدین..


خواهش میکنم ریحانه جونم
داداش محمد
12 اسفند 90 1:25
به منم میدی گیلاس


آله چلا که نه، میدم داداش بلات بیاله
خاله جون
12 اسفند 90 17:03
اله همين الان از خواف بيدال چدم


قوفونت بلم عژیژم
ilijoon
17 اسفند 90 16:32
سهيلا جون سلام تو كه نوشتن بلد نيستي پس نويسنده وبلاگت كيه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
تازه نگفتي خونتون كجاست؟؟


سلام عزیزم ممنون که اومدی باشه بهتون میگم...
ilijoon
17 اسفند 90 20:34
سلام سهيلا جون ما خونمون تهرانه ولي ساري بدنيا اومدم دوستت ريحانه جون هم دختر دايي جونمه


سلام عزیزم اینورا اومدید تشریف بیارید در خدمتیم.
مامان بابای الیسا
18 اسفند 90 1:49
سلام عزیزم. چه نازی. از کدوم شهری؟ وبلاگت رو با اجازه لینک میکنم . به ما هم سر بزن ...


سلام ممنونم شما نیز با افتخار لینک شدید.
م
7 فروردین 91 1:09
سلام ملوسک...
چه طور مطوری؟؟خاشی خاری؟(به قول مازنی ها).خیلی وقته نیومدم گفتم حالا که سهیلا جون نمیاد من برم سری بهش بزنم.فقط زیادی این روزا پرخوری نکن که برات خوب نیست.خب دیگه باید برم به ما هم بزن.فعلا بای

سلام ممنون که هوامو داری نگران نباش اینجا نمیزارن زیاد آجیل و ... بخورم داداش هم که اصلا نمیزاره شکلات و شیرینی بخورم برعکس خودش که همش از اینا میخوره اما من هم دور از چشمش...
هه فک کرده خیال کرده...
راستی تو خوبی؟