محرم امسال رفته بودیم مشهد، یادش بخیر...
یادش بخیر چه زود گذشت، انگار همین دیروز بود... امام رضا جون زودتر منو همراه خانوادم بطلبمون زودی بیایم پیشت... خیلی خوش گذشت وااااااااای یادش بخیر، اما چقد سرد بود وای یاد سرمای مشهد که میفتم میترسم آخه تو مشهد سرما خوردم مامان بابام بردنم دکتر، من از دکتر میترسم برا همینم قول میدم دیگه مریض نشم... ...
نویسنده :
سهیلا سعیدی
17:44