سهیلاسهیلا، تا این لحظه: 15 سال و 2 ماه و 11 روز سن داره

خاطرات شیرین کودکی من...

تو فکر داداشی...

1390/12/8 13:57
نویسنده : سهیلا سعیدی
549 بازدید
اشتراک گذاری

                   سهیلا و علی            

یادش بخیر این عکس برا تابستان امسال هستش، سمت چپ تصویر منم سمت راست تصویر هم خواهرزادم علی رو میبینید، دلتون بسوزه من خاله شدم به این زودیچشمک...

نمیدونم علی واسه چی داشت گریه میکرد فک کنم دلش برا دایی جونش تنگ شده...

داداشی از همینجا میبوسمت دلم برات خیلی تنگ شده، زودتر بیا، ببین تو فکرتم...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

حسینی
6 اسفند 90 22:53
با سلام

دوست گرامی وبلاگ زیبایی دارید . اگر مایل به دریافت مقاله و مشاوره در زمینه کودک هستید با موضوعیت های پزشکی ، تغذیه ، روانشناسی و ... و همچنین سرگرمی و مسائل دیگر مربوط به کودکان از پرتال جامع مهدکودک و خانواده دیدن کنید
و حتما تو قسمت خبر نامه عضو بشید تا مقالات براتون ارسال بشه .
در صورتی که مایل بودین لینک پرتال رو هم در لیست دوستانتون قرار بدید تا دیگران هم از سایت استفاده کنند
برای هر گونه همکاری مشتاق حضور شما در بزرگ ترین سایت کودکان هستیم

www.mahdportal.com




سلام آخه من که هنو مدرسه نرفتم تو عکسمم که میبینی دارم مینویسم همینطوری ادای شما آدم بزرگارو در آوردم... باشه به داداشیم میگم مرسی.
باران
7 اسفند 90 1:51
جا ا ا انم..چه موهای خوش رنگیم داره
خدا حفظش کنه..سهیلا جونییییبیی میبوسمت عسیس دل باران


مرسی عجیجم
ilijoon
11 اسفند 90 16:27
واي ناناز واقعا خاله شدي؟ اسم خوشكل پسرتون چيه؟


آله بهم نمیاد؟...
ilijoon
11 اسفند 90 16:28
واي ببخشيد تازه اسمشو فهميدم علي آقاست خيلي خوشگله مثل خودت قشنگه


ممنون عزیزم
سوسن
5 خرداد 91 19:29
سلام جوجوهاي خاله شماهاچقدر نازين دوستتون دارم از همينجااينم واسه سهيلا
وبلاگ قشنگي دارين خيلي خوشمزه بون


ممنون خاله جون شما لطف دارید.
بازم پیشم بیایین